شماره ٧٤: وصل جانان باشدم جان گو مباش

وصل جانان باشدم جان گو مباش
در جهان جز فکر جانان گو مباش
ساکن خلوت سراي انس را
گلشن و بستان و ايوان گو مباش
ما کجا اسباب دنيا از کجا
مور را ملک سليمان گو مباش
چون ز يزدان هرچه خواهي ميدهد
خلعت و انعام سلطان گو مباش
ما گدايانيم ما را چون عبيد
مال و جاه حکم و فرمان گو مباش