علي الصباح که نرگس پياله بردارد
سمن به عزم صبوحي کلاله بردارد
چکاوک از سرمستي خروش در بندد
ز شوق بلبل دلخسته ناله بردارد
به صد جمال درآمد عروس گل به چمن
صباش دامن گلگون غلاله بردارد
وجوه قرض ميم هست ليک ميترسم
که مي فروشم نام از قباله بردارد
خنک نسيم بهاري که در جهد سحري
ز روي چون گل ساقي کلاله بردارد
خوشا کسي که در آن دم به بانک بلبل مست
ز خواب ناز نشيند پياله بردارد
عبيدوار بزن پنج کاسه مي کان مي
ز پيش دل غم پنجاه ساله بردارد