دل کجا از چنگ آن طناز مي آيد برون؟
کبک کي از عهده شهباز مي آيد برون؟
نام شاهان از اثر در دور مي ماند مدام
از لب جام جم اين آواز مي آيد برون
مي شود از سرزنش سوز محبت شعله ور
شمع روشن از دهان گاز مي آيد برون
از حوادث هر که را سنگي به مينا مي خورد
از دل خونگرم ما آواز مي آيد برون
از جفاي چرخ کجرو مي شود دل صيقلي
زنگ از آيينه در پرداز مي آيد برون
يار دمسازي مگر چون ني به فريادم رسد
ورنه از يک دست کي آواز مي آيد برون
از جفاي چرخ کجرو مي شود دل صيقلي
زنگ از آيينه در پرداز مي آيد برون
يار دمسازي مگر چون ني به فريادم رسد
ورنه از يک دست کي آواز مي آيد برون؟
با عصايي لشکر فرعون را موسي شکست
سحر کي از عهده اعجاز مي آيد برون؟
چون برون آمد به عزت يوسف از زندان تنگ؟
حرف ازان لبها به چندين ناز مي آيد برون
آنچنان کز برگ گل بي پرده گردد بوي گل
بيشتر از پرده پوشي راز مي آيد برون
بي محرک مي شود صائب سخنور نکته سنج
نغمه بي مضراب اگر از ساز مي آيد برون