خانه سوز و آشيان پرداز مي بايد شدن
با نسيم صبح هم پرواز مي بايد شدن
چون قفس در هم شکست از خود رميدن مشکل است
پيشتر آماده پرواز مي بايد شدن
تا زبان آور شوي چون شمع در دلهاي شب
با خموشي روزها دمساز مي بايد شدن
چون جوانمردان نه اي گر در زيان غالب شريک
با زيان و سود خلق انباز مي بايد شدن
چشم وام از حلقه هاي زلف مي بايد گرفت
محو آن حسن سراپا ناز مي بايد شدن
نيست آسان عشق با خوبان نوخط باختن
تخته مشق عتاب و ناز مي بايد شدن
آستين بر شعله آواز مي بايد فشاند
سرمه خاموشي غماز مي بايد شدن
تا شوي مانند صائب در سخن عالي مقام
خاک پاک هر سخن پرداز مي بايد شدن