که را به گوشه گلخن کشيده اند امروز؟
که شعله ها همه گردن کشيده اند امروز
ز بخيه زخم کهن پاره مي کند زنجير
کدام رشته به سوزن کشيده اند امروز؟
کدام آبله پا عزم اين بيابان کرد؟
که خارها همه گردن کشيده اند امروز
چو کوه خاطر آسوده زان گروه طلب
که پاي خويش به دامن کشيده اند امروز
مجوي تفرقه خاطر از رضاکيشان
که درخت خويش به مأمن کشيده اند امروز
که قد به عزم تماشاي گلستان افراخت ؟
که سروها همه گردن کشيده اند امروز
چه فارغند ز بيم فشار تنگي قبر
کسان که تنگي مسکن کشيده اند امروز
جماعتي گذرند از پل صراط چو سيل
که بار خلق به گردن کشيده اند امروز
اجل چه کار کند با جماعتي صائب
که تلخکامي مردن کشيده اند امروز