خشتي به خير چون خم مي بر زمين گذار
ديگر قدم به قصر بهشت برين گذار
اينک سپاه برق عنان ريز مي رسد
دست مروتي به دل خوشه چين گذار
چون سوزن از لباس تعلق برهنه شو
پا چون مسيح برفلک چارمين گذار
بر چين چو عنکبوت کمند فريب را
زنبوروار خانه پرانگبين گذار
کمتر نه اي ز خامه بي مغز در وجود
بر صفحه جهان، سخن دلنشين گذار
حرص توانگران ز گدايان فزونترست
جان راببوس وپيش خضر برزمين گذار
جوياي توست خوشه گندم به صدزبان
برپاي سعي سلسله آهنين گذار
اول بگير رخنه طوفان نوح را
ديگر بيا به ديده من آستين گذار
صائب علاج آتش سوداست چوب گل
کار عدو به کلک سخن آفرين گذار