از بيغمان جميله غم را نگاه دار
از چشم شور دردوالم را نگاه دار
شادي به حسن عاقبت غم نمي رسد
بيش از نشاط، عزت غم را نگاه دار
مشکن به حرف سخت دل اولياي حق
پاس کبوتران حرم را نگاه دار
رحمي به روزنامه اعمال خويش کن
از کجروي زبان قلم را نگاه دار
فتح و ظفر به آه سحر گاه بسته است
از تيغ بيش پاس علم را نگاه دار
بي روزي حلال دعا نيست مستجاب
از لقمه حرام شکم را نگاه دار
آه ستم رسيده محال است رد شود
اي سنگدل عنان ستم را نگاه دار
مگذار لب به حرف طمع واکند فقير
زنهار آبروي کرم را نگاه دار
چون مايه ات وفا به فشاندن نمي کند
باري به حسن خلق خدم را نگاه دار
هنگام صبح نغمه سرايان بوستان
فرياد مي کنند که دم را نگاه دار
از قيل و قال تيره مکن وقت اهل حال
صائب به پيش آينه دم را نگاه دار