جانب اغيار داردآن جفا جو بيشتر
باگرانجانان بود ميل ترازو بيشتر
دزد رادر پرده شب مي شود جرأت زياد
مي برد دردور خط دل خال هندو بيشتر
مي دواند ريشه دردل جوهر تيغ عتاب
عشق راباشد نظر بر چين ابرو بيشتر
بيشتر سنگين دلان بال وپريکديگرند
مي کند درقاف پرواز آن پريرو بيشتر
چشمه ها سيلاب گردد چون به هم پيوسته شد
وحشت مجنون ما گرديد از آهو بيشتر
زنگ غفلت فرش باشددردل آسودگان
سبز گردد آبهاي مرده درجو بيشتر
با سخن صاحب سخن را التيام ديگرست
دل ز صائب مي برد چشم سخنگو بيشتر