مي کشداز بي هنر کلفت هنرور بيشتر
مي خورد دل درتمامي ماه انور بيشتر
گنج بيش از اژدها صاحبدلان را مي گزد
هست از دريا خطر درآب گوهر بيشتر
بهره مست از پشيماني زياد از زاهدست
اشک وآه از خشک دارد هيزم تر بيشتر
در نيستان برق عالمسوز طوفان مي کند
مي کند تأثير صهبا در سبکسر بيشتر
مي کند سنگ ملامت شور عاشق رازياد
مي شود شوريده اين دريازلنگربيشتر
طفل بدخو هر قدر خون دردل مادر کند
مي شود از مهرباني شير مادر بيشتر
منت دست حمايت شمع مغرور مرا
مي کندبي دست وپا از باد صرصربيشتر
نيست صائب چشم ظاهر محرم سوز نهان
ورنه از پروانه مي سوزد سمندر بيشتر