دهان بوسه فريب ترا پياله ندارد
رم نگاه ترا ديده غزاله ندارد
به خط سبز لب جام وصفحه رخ ساقي
که عمر خضر نشاط مي دوساله ندارد
به برگ لاله چه نسبت عرق فشان رخ او را
بديهه عرق شرم برگ لاله ندارد
خدا شکيب دهد ماحباب حوصلگان را
که تاب گردش چشم ترا پياله ندارد
قسم به خرمن ماه وقسم به خوشه پروين
که بخت خانه زين تو هيچ هاله ندارد
ز خشت خم در حکمت گشاده گشت به رويم
به حق مي که فلاطون چنين رساله ندارد
ز دست برد حوادث که جسته است مسلم
کدام برگ درين باغ زخم ژاله ندارد
ز بس که از سر درداست فکرهاي تو صائب
سرايت سخنت هيچ آه وناله ندارد