اين اشک جگرگون چه اثرداشته باشد
پيداست که طفلي چه جگرداشته باشد
با هردوجهان عشق به يک دل نتوان باخت
يک خوشه محال است دو سرداشته باشد
بي برگ توکل بودآن کس که نشيند
در سايه نخلي که ثمر داشته باشد
آن کس که زصاحب نظران است چونرگس
بايدبه ته پاي نظرداشته باشد
مانند حباب آن که ندارد به گره هيچ
از باد مخالف چه خطر داشته باشد
من بر سرآنم که به زلف تو زنم دست
تا سنبل زلف تو چه سرداشته باشد
بال قفس آلودسزاوارچمن نيست
اين مرغ مگر بال دگرداشته باشد
فردوس چه دارد که دهد عرض به عاشق
نقشي مگر از روي تو برداشته باشد
نسبت به بدان در چه شمارندنکويان
دريا چه قدرآب گهرداشته باشد
صائب خبرش هست ز حال من بيدل
هرکس که عزيزي به سفر داشته باشد