شماره ٢٩٤: بي صحبت تو عيش ميسر نمي شود

بي صحبت تو عيش ميسر نمي شود
رغبت به بوسه لب ساغر نمي شود
يارب چه خاک بر سر بي طاقتي کنم
دستم دچار دامن محشر نمي شود
هر سطر کار شهپر جبريل مي کند
مکتوب ما وبال کبوتر نمي شود
بال شکسته است کليد در قفس
اين فتح بي شکستگي پر نمي شود
صائب چه رفته اي، گلي از بوسه اش بچين
دائم زمان وصل ميسر نمي شود