هر کس که در نماز به روي و ريا رود
بر پشت بام کعبه به کسب هوا رود
بر عشق رهروي که کند عقل اختيار
از خضر بگسلد ز پي نقش پا رود
تا باز مي کنند نظر بسته مي شود
از هر دري که اهل طلب بينوا رود
اين قفل وا شود به کليد شکستگي
هردانه اي که نرم شد از آسيا رود
بينا کسي بود که نهد پا به احتياط
در واديي که کوردر او بي عصا رود
خواب غرور لازم ارباب دولت است
کي تيرگي ز سايه بال هما رود
بيرون نرفت سرمه به شستن ز چشم يار
دود از سياه خانه ليلي کجا رود
نادان شود ز اهل بصيرت به خاکمال
کوتاه ديدگي اگر از توتيا رود
بي مغز را ز جاي برد گفتگوي پوچ
کاه سبک عنان ز پي کهربا رود
هر کس هرآنچه يافته زين خاک يافته است
از آستان ميکده صائب کجارود