از شعر بهره اي به سخنور نمي رسد
از بوي عود فيض به مجمرن مي رسد
دلبر چنان خوش است که دل را کند کباب
آتش به داد عشق سمندرن مي رسد
تا شمع در سراي حضور تو محرم است
از غيب روشنايي ديگ نمي رسد
حسن از نيازمندي عشاق فارغ است
تلخي ز عيش مور به شکر نمي رسد
جمعيت حواس بود مال اهل فقر
اين منزلت به هيچ توانگر نمي رسد
صائب وصال خضر به بخت است واتفاق
آواره هر که گشت به رهبر نمي رسد