دل در نظر مردم فرزانه بزرگ است
طفلان چه شناسند که ديوانه بزرگ است
چون اشک، فکندن ز نظر هر دو جهان را
سهل است، اگر همت مردانه بزرگ است
از بي ادبان کعبه گل مي گذراند
با دل به ادب باش که اين خانه بزرگ است
با وسعت مشرب چه بود کوه غم عشق؟
در حوصله تنگ تو اين دانه بزرگ است
دارد صدف از سينه هر قطره دلتنگ
هر چند که آن گوهر يکدانه بزرگ است
در ذره به حشمت نگرد ديده عارف
هر خرد درين گوشه ميخانه بزرگ است
در پله ميزان نظر، سنگ کمش نيست
چون کعبه به چشمي که صنمخانه بزرگ است
خون در خور پيمانه دهد ساقي دوران
مغرور نگردي که ترا خانه بزرگ است
در پايه خود هيچ کسي خرد نباشد
تا جغد بود ساکن ويرانه بزرگ است
بر توست فلک ها ز پريشان سفري تنگ
خود را چو کني جمع تو، اين خانه بزرگ است
در کعبه و بتخانه ز گفتار دلاويز
هر جا که رود صائب فرزانه بزرگ است