شماره ٢٨٠: دستي که ريزشي نکند شاخ بي برست

دستي که ريزشي نکند شاخ بي برست
نخلي که ميوه اي ندهد خشک بهترست
زنهار تن به سايه بال هما مده
تا آفتابروي قناعت ميسرست
از ناله مس مکن، نکند گوش اگر فلک
گل گوش هوش دارد اگر باغبان کرست
گر پاکشي به دامن خود، به ز جنت است
ور حفظ آبروي کني، به ز کوثرست
دنيا پرست روي به عقبي نمي کند
هر هفت، پيش زشت به از هفت کشورست
در زير پاي عشق فتاده است آسمان
عشق اين سواد را، تل الله اکبرست
از نعل واژگون مرو از راه زينهار
در زير موج ريگ روان آب کوثرست
صائب کسي که گوشه عزلت گزيده است
در چشمها عزيز چو گوگرد احمرست