پوشيدن نظر ز جهان عين حکمت است
قطع نظر ز خلق کمال بصيرت است
چشمي که باز کردن آن به ز (بستن است)
در عالم مشاهده آن چشم عبرت است
چشم صفا مدار ز گردون ( )
کاين آسيا هميشه پر از گرد کلفت است
بينايي نظر به مقامي نمي رسد
دارالامان مردم آگاه، حيرت است
بي پاس شرع، وضع جهان مستقيم نيست
قانون حفظ صحت عالم، شريعت است
فرمان پذير شرع چو گشتي به امر و نهي
ناکردني است هر چه خلاف مروت است
چون هست بر جناح سفر، بهر اعتبار
بال هما صحيفه عنوان دولت است
آگاه را سفيدي مو تازيانه اي است
در ديده هاي نرم، رگ خواب غفلت است
روي زمين ز سجده اخلاص ساده است
طاعات خلق بيشتر از روي عادت است
بر صبر خود مناز، که دارد فلاخني
زلفش به کف، که سنگ کمش کوه طاقت است
چرخ وسيع، چشمه سوزن بود (بر او)
در ديده کسي که مقيد به ساعت است
رزقش رسيد ز عالم بالا به پاي خويش
صائب کسي که همچو صدف پاک طينت است