شماره ١٢٨: حريم ميکده پر جوش از خروش من است

حريم ميکده پر جوش از خروش من است
شراب تلخ گوارا ز نوش نوش من است
شراب من چه عجب خشت اگر ز خم برداشت
که سقف ميکده ها را خطر ز جوش من است
مشو ز بلبل آتش نواي من غافل
که جوش خون گل و لاله از خروش من است
به خون چو لاله کشد صد هزار پرده گوش
ترانه اي که نهان در لب خموش من است
به آه سرد بود زندگي مرا چون صبح
اگر به خواب روم اين علم به دوش من است
ازان گلي که ازين باغ بيخبر چيدم
هنوز نوحه مرغ چمن به گوش من است
ز گوشه گيري خال لب تو معلوم است
که آن بلاي سيه در کمين هوش من است
هزار ناله بي پرده در جگر دارم
ترحم است بر آن کس که پرده پوش من است
اگر چه هست گران، ظرفهاي پر صائب
سبو ز مي چو تهي شد گران به دوش من است