هر که از حمد تو خاموش نگردد دم ازوست
هر که در حلقه ذکر تو بود خاتم ازوست
خط پيمانه محيط است به اسرار جهان
هر که در عالم آب است همه عالم ازوست
غافل از پاس نفس هر که نگردد چون صبح
روي خندان، دم جان بخش، دل بي غم ازوست
نيست جز جبهه واکرده ارباب کرم
گل ابري که گلستان جهان خرم ازوست
در کف خاک اگر رشته اميدي هست
خارخاري است که در جان بني آدم ازوست
آب شمشير گواراست اگر او ساقي است
مد انعام بود زخم اگر مرهم ازوست
ما لب خشک به سرچشمه حيوان ندهيم
کاين سفالي است که خون در دل جام جم ازوست
دست خالي است چو ميزان ز دو سر قسمت ما
مايه از هر که بود، سود دو عالم هم ازوست
هوس ملک سليمان گرهي بر بادست
قامت هر که خم از سجده شود، خاتم ازوست
چه عجب قامت اگر راست نسازد صائب
عشق دردي است که در پشت فلک ها خم ازوست