خط سبز از صفحه عارض ستردن خوب نيست
آيه حرمت به آب تيغ شستن خوب نيست
بر چراغ ما که از روي تو روشن گشته است
گر نبخشي روغني، دامن فشاندن خوب نيست
لاله زار عشق را هر داغ چشم حسرتي است
از سر خاک شهيدان تند رفتن خوب نيست
جانب بلبل عزيز و خاطر گل نازک است
در چنين فصل بهاري توبه کردن خوب نيست
جلوه اي سر کن گر از عالم نمي خواهي اثر
اين زمين خشک را بي آب رفتن خوب نيست
سوخت در آتش زر گل، چون به دست خود نداد
خاطر اميدواران را شکستن خوب نيست
سهل باشد شبنمي گر محو شد در آفتاب
دامن قاتل به خون خود گرفتن خوب نيست
عشق را رسوا کند اظهار خواهش در لباس
پيش آن لب، بر جگر دندان فشردن خوب نيست
پا منه بيرون ز حد راستي در کفر هم
از سر ره راهرو را دور خفتن خوب نيست
آب حيوان مي برد از دل غبار تيرگي
در دل شب باده روشن نخوردن خوب نيست
چون قضايي مي شود نازل، مزن چين بر جبين
در به روي ميهمان غيب بستن خوب نيست
هست چون در هر نفس آماده صد نعمت ترا
صائب از شکر خدا غافل نشستن خوب نيست