شماره ٢٠: مقصود و مراد کون ديديم

مقصود و مراد کون ديديم
ميدان هوس، به پي دويديم
هر پايه کزان بلندتر بود
از بخشش حق، بدان رسيديم
چون بوقلمون، به صد طريقت
بر اوج هواي دل، تپيديم
رخ بر رخ دلبران نهاديم
لحن خوش مطربان شنيديم
در باغ جمال ماهرويان
ريحان و گل و بنفشه چيديم
چون ملک بقا نشد ميسر
زان جمله، طمع از آن بريديم
وز دانه شغل باز جستيم
وز دام عمل، برون جهيديم
رفتيم به کعبه مبارک
در حضرت مصطفي رسيديم
جستيم هزار گونه تدبير
تا تيغ اجل، سپر نديديم
کرديم به جان و دل تلافي
چون دعوت «ارجعي » شنيديم
بيهوده صداع خود نداديم
تسليم شديم و وارهيديم
باشد که چه بعد ما عزيزي
گويد چه به مشهدش رسيديم:
ايام وفا نکرد با کس
در گنبد او نوشته ديديم