دلم بربود شيريني نگاري سرو سيميني
شگرفي چابکي چستي وفاداري به آييني
جهانسوزي دل افروزي که دارد از پي فتنه
ز شکر بر قمر ميمي ز سنبل بر سمن سيني
به نزد زلف چون مشکش نباشد مشک را قدري
به پيش روي چون ماهش ندارد ماه تمکيني
غم و اندوه جان من جمال و زيب روي او
ز من برخاست فرهادي ازو برخاست شيريني
نهد هر لحظه از هجران مرا بر جان و دل داغي
زند از غمزه هر ساعت مرا بر سينه زوبيني
بناز آرد اگر گويم بزاري آن نگارين را
بخور زنهار بر جانم مکن بيداد چنديني