گر خسته دل همي نپسندي بيار رو
تيمار عاشقي ز رهي باز دار رو
گر من گياه سبزم و تو ابر نوبهار
هل تا گيه بجوشد بر من بهار رو
پس گر به رود جيحون غرقه شوم در آب
غرقه بمان مرا تو و کشتي مدار رو
ور من به ياد تو شوم از تشنگي هلاک
هل تا شوم هلاک تو آبم ميار رو
گر در بهشت باقي و تنها تو ميروي
ما را تو دست گير و به مالک سپار رو