بند ترکش يک زمان اي ترک زيبا باز کن
با رهي يک دم بساز و خرمي را ساز کن
جامه جنگ از سر خود برکش و خوش طبع باش
خانه لهو و طرب را يک زمان در باز کن
چند گه در رزم شه پرواز کردي گرد خصم
گرد جام مي کنون در بزم ما پرواز کن
يک زمان با عشق خود مي خور و دلشاد زي
ترکي و مستي مکن چندان که خواهي ناز کن
ناز ترکان خوش بود چندان که در مستي شود
چون شوي مست و خراب آنگاه ناز آغاز کن
ناز و مستي دلبران بر عاشقان زيبا بود
ناز را با مستي اندر دلبري دمساز کن
گر شکار خويش خواهي کرد جمله خلق را
زلف را گه چون کمند و گه چو چنگ باز کن
مهر تو گردنکشان را صيد تو کرد آنگهي
پادشه امروز گشتي در جهان آواز کن