اي ز ما سير آمده بدرود باش
ما نه خشنوديم تو خشنود باش
کشته ما را گر فراقت اي صنم
تو به خون کشتگان ماخوذ باش
غرقه در درياي هجران توام
دلبرا درياب ما را زود باش
هجر تو بر ما زياني ها نمود
تو به وصلت ديگران را سود باش
در فراقت کار ما از دست شد
گر نگيري دست ما بدرود باش
اي سنايي در شبستان غمش
گر چه همچون نار بودي دود باش