کار دنيا نيست چندان کار و باري، گو مباش
اختياري کو ندارد اختياري، گو مباش
کار و بار روز بازار جهان هيچ است، هيچ
کار اگر اين است، ما را هيچ کاري گو مباش
ما برون از شش جهت داريم عالي گلشني
گر نباشد گلخني بر رهگذاري گو مباش
گر سپهر از پاي بنشيند، بخاري گو مخيز
ور زمين از جاي برخيزد، غباري گو مباش
گر بخواهد ماند جان بر خاک، باري گوهرم
ور بخواهد رفت سر بر دوش، باري گو مباش
عارفان از نعمت دنيا و عقبي عاريند
گر نباشد اين دو ما را نيست عاري، گو مباش
صد هزاران بلبل خوشگوست در باغ وجود
گر نباشد چون تويي سلمان، هزاري گو مباش