ما رقمي مي کشيم، تا به چه خواهد کشيد
ما قدمي مي زنيم، تا به چه خواهد رسيد
قبله و مذهب بسي است، يار يکي بيش نيست
هر که دويي در ميان ديد يکي را دو ديد
کفر سر زلف توست، قبله آتش پرست
ديد رخت کآتشي است، آتش از آن رو گزيد
من ز جهان بگذرم، وز تو نخواهم گذشت
ور تو به تيغم زني، از تو نخواهم بريد
در همه بحري دهند، جان به اميد کنار
ليک درين بحر ما، نيست کناري پديد