وصلت به جان خريدن، سهل است، اگر برآيد
جان مي دهم درين پي باشد مگر برآيد
در کار بينوايان، گر يک نظر گماري
کار من و چو صد من، زان يک نظر برآيد
در جان هر که گيرد از سوز عشق آتش
با سوختن چو شمعش، اول زسر برآيد
آتش فتاد در من، هان روشنايي از من
از من نعوذبالله، دودي اگر برآيد
ما خاک آستانت، دانيم و بس که ما را
کاري اگر برآيد، زين رهگذر برآيد
در صبر کوش سلمان کين کار عشق جانان
کار دلست و هرگز کي بي جگر برآيد
نوميد تا نگردي زين درگه گر اميدت
اين بار برنيايد بار دگر برآيد