شماره ١١٥: نه تنها، بر سر کوي تو ما را، کار، مي افتد

نه تنها، بر سر کوي تو ما را، کار، مي افتد
که هر روي در آن منزل، ازين، صدبار مي افتد
به بويت باد شبگيري، چنان مست است، در بستان
که چون زلفت ز مستي، بر گل و گلزار، مي افتد
به خون مردم چشمم، شماتت کم کن، اي دشمن!
چه شايد کرد، مردم را ازين، بسيار مي افتد؟