شماره ٨٤: سرو خواند، با تو خود را راست، اما راست نيست

سرو خواند، با تو خود را راست، اما راست نيست
سرو را اين حسن و زيبايي که قدت راست، نيست
راستي را سرو بس رعناست اما اين که باد
در سر افکندست، يعني با تو هم بالاست نيست
قصد جانم مي کني، من خود، فدايت مي کنم
گر تو پنداري، که تقصيري که هست، از ما نيست