شماره ٦: اي يار ناگزير که دل در هواي تست

اي يار ناگزير که دل در هواي تست
جان نيز اگر قبول کني هم براي تست
غوغاي عارفان و تمناي عاشقان
حرص بهشت نيست که شوق لقاي تست
گر تاج مي دهي غرض ما قبول تو
ور تيغ مي زني طلب ما رضاي تست
گر بنده مي نوازي و گر بنده مي کشي
زجر و نواخت هرچه کني راي راي تست
گر در کمند کافر و گر در دهان شير
شادي به روزگار کسي کاشناي تست
هر جا که روي زنده دلي بر زمين تو
هر جا که دست غمزده اي بر دعاي تست
تنها نه من به قيد تو درمانده ام اسير
کز هر طرف شکسته دلي مبتلاي تست
قومي هواي نعمت دنيا همي پزند
قومي هواي عقي و، ما را هواي تست
قوت روان شيفتگان التفات تو
آرام جان زنده دلان مرحباي تست
گر ما مقصريم تو بسيار رحمتي
عذري که مي رود به اميد وفاي تست
شايد که در حساب نيايد گناه ما
آنجا که فضل و رحمت بي منتهاي تست
کس را بقاي دايم و عهد مقيم نيست
جاويد پادشاهي و دايم بقاي تست
هر جا که پادشاهي و صدري و سروري
موقوف آستان در کبرياي تست
سعدي ثناي تو نتواند به شرح گفت
خاموشي از ثناي تو حد ثناي تست