به قلم راست نيايد صفت مشتاقي
سادتي احترق القلب من الاشواق
نشود دفتر درد دل مجروح تمام
لو اضافوا صحف الدهر الي اوراقي
آرزوي دل خلقي تو به شيرين سخني
اثر رحمت حقي تو به نيک اخلاقي
بي عزيزان چه تمتع بود از عمر عزيز
کيف يحلو زمن البين لدي العشاق
من همان عاشقم ار زان که تو آن دوست نه اي
انا اهواک و ان ملت عن الميثاق
حيث لا تخلف منظور حبيبي ارني
چه کنم قصه اين غصه کنم در باقي
به دو چشم تو که گر بي تو برندم به بهشت
نکنم ميل به حوران و نظر با ساقي
سعدي از دست غمت چاک زده دامن عمر
بيشتر زين نکند صابري و مشتاقي