خانه صاحب نظران مي بري
پرده پرهيزکنان مي دري
گر تو پري چهره نپوشي نقاب
توبه صوفي به زيان آوري
اين چه وجودست نمي دانمت
آدميي يا ملکي يا پري
گر همه سرمايه زيان مي کند
سود بود ديدن آن مشتري
نسخه اين روي به نقاش بر
تا بکند توبه ز صورتگري
با تترت حاجت شمشير نيست
حمله همي آري و دل مي بري
گر تو در آيينه تأمل کني
صورت خود باز به ما ننگري
خسرو اگر عهد تو دريافتي
دل به تو دادي که تو شيرينتري
گر دري از خلق ببندم به روي
بر تو نبندم که به خاطر دري
سعدي اگر کشته شود در فراق
زنده شود چون به سرش بگذري