نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
ديوان سعدي
/
غزليات
/
شماره ٤١٦: بس که در منظر تو حيرانم
شماره ٤١٦: بس که در منظر تو حيرانم
بس که در منظر تو حيرانم
صورتت را صفت نمي دانم
پارسايان ملامتم مکنيد
که من از عشق توبه نتوانم
هر که بيني به جسم و جان زندست
من به اميد وصل جانانم
به چه کار آيد اين بقيت جان
که به معشوق برنيفشانم
گر تو از من عنان بگرداني
من به شمشير برنگردانم
گر بخواني مقيم درگاهم
ور براني مطيع فرمانم
من نه آنم که سست بازآيم
ور ز سختي به لب رسد جانم
گر اجابت کني و گر نکني
چاره من دعاست مي خوانم
سهل باشد صعوبت ظلمات
گر به دست آيد آب حيوانم
تا کي آخر جفا بري سعدي
چه کنم پاي بند احسانم
کار مردان تحملست و سکون
من کيم خاک پاي مردانم
درباره نوسخن