نه آن شبست که کس در ميان ما گنجد
به خاک پايت اگر ذره در هوا گنجد
کلاه ناز و تکبر بنه کمر بگشاي
که چون تو سرو نديدم که در قبا گنجد
ز من حکايت هجران مپرس در شب وصل
عتاب کيست که در خلوت رضا گنجد
مرا شکر منه و گل مريز در مجلس
ميان خسرو و شيرين شکر کجا گنجد
چو شور عشق درآمد قرار عقل نماند
درون مملکتي چون دو پادشا گنجد
نماند در سر سعدي ز بانگ رود و سرود
مجال آن که دگر پند پارسا گنجد