وحشي صحراي حسن نرگس فتان کيست
موجه درياي ناز ابروي جانان کيست
سايه زلف که شد سرمه کش چشم شام
خنده فيض سحر چاک گريبان کيست
حسن بتان اينقدر نيست فريب نظر
گرنه توئي جلوه گر آينه حيران کيست
صد گل عيشم بدل خنده زد از شوق زخم
تکمه جيب اميد غنچه پيکان کيست
آتش دل شد بلند از کف خاکسترم
باد مسيحاي شوق جنبش دامان کيست
رنگ بهار خيال ميچکد از ديده ام
اين گل حيرت نگاه شبم بستان کيست
ناز بخون ميطپد در صف مژگان يار
بر در اين ميکده حلقه مستان کيست
سبحه دل رانشد رشته جمعيتي
در تگ و پوي خيال ريگ بيابان کيست
دل زپيش رفت و من ميروم از خويشتن
عيب جنونم مکن ناله بفرمان کيست
از مژه تا دامنم مشق زخودرفتني است
اشک جنون تا زمن طفل دبستان کيست
(بيدل) اگر لعل او نيست تبسم فروش
شبنم گلهاي زخم گرد نمکدان کيست