ساقيا، خيز و يک دو جام بده
مي گلرنگ لاله فام بده
دهن همچو قند را بگشاي
بي دلان به بوسه کام بده
دلم از شربت حلال گرفت
ساغري باده حرام بده
تو غلام که اي؟ نمي دانم
قدحي، اي منت غلام، بده
به سلامت چو ميروي، اي باد
آن پري را ز من سلام بده
گو که: از نام ما نداري ننگ
ساعتي ترک ننگ و نام بده
همه داري تو هر چه مي بايد
من چه گويم ترا: کدام بده؟
سخن لعل آبدار بگوي
خبر قد خوش خرام بده
تا که ديگ وصال پخته شود
اوحدي را شراب خام بده