دلم جز تو آهنگ ياري نکرد
به غير از تو ميل کناري نکرد
به طرف چمن در خزاني نرفت
تماشاي گل در بهاري نکرد
به راه تو بر هيچ خاکي نديد
که از اشک بر وي نثاري نکرد
کسي را که با رويت افتاد مهر
چو مه را بديد، اعتباري نکرد
در آنها که دل مدخلي مي کنند
بجز دوستيت اختياري نکرد
لبت پيش ما هيچ شغلي نديد
که از محنتش پود و تاري نکرد
شبي در فراقت نکرديم روز
که با ما جهان کار زاري نکرد
نمودي که: رويم چه کرد از جفا؟
وفايي که جستيم باري نکرد
خرامنده قدي چنان دلنواز
چه معني که بر ما گذاري نکرد؟
نگويد کسي شکر ايام عمر
کزان لعل شيرين شکاري نکرد
ز نوشيدني ها مي وصل تست
که نوشندگان را خماري نکرد
خيال تو پيش من آمد شبي
ولي نيم ساعت قراري نکرد
دل اوحدي تکيه بر عمر داشت
خود او نيز بگذشت و کاري نکرد