پس از مشقت دوشين که داشت گوش امشب؟
که من به کام رسم زان لب چو نوش امشب
کشيده ايم بسي بار چرخ، وقت آمد
که چرخ غاشيه ما کشد به دوش امشب
بيار، ساقي، از آن جام راوقي، تا من
در افگنم به رواق فلک خروش امشب
خيال خوب مبند، اي دل امشبي و مخسب
تو نيز جهد کن، اي ديده و بکوش امشب
ز خانقاه دلم سير شد، براي خداي
مرا مبر ز سرکوي مي فروش امشب
شراب حاضر و معشوق مست و من عاشق
ز من مدار توقع به عقل و هوش امشب
به ترک نام کن، اي اوحدي وخرمن ننگ
بيار باده و بنشين و باده نوش امشب