چو مني را مده از دست که کمتر يابي
نه چون من يابي هر يار که ديگر يابي
قدر من مي نشناسي که چسانم به وفا
باش تا صحبت ياران دگر دريابي
مير خوبان ولايت شدي، از ما مي پرس
کاين ولايت نه همه عمر مقرر يابي
قاب و قوسين خدايست کمان ابرو
نه کماني که به دکان کمانگر يابي
نيکويي داري، اندر حق خسرو کن صرف
که بسي خوبي از اين دولت بيمر يابي