بي وفا يارا، چنين هم بي وفاداري مکن
گر وفايي نيستت، باري جفاکاري مکن
چند گويي کز جفا کردن دلت را خون کنم
هر چه خواهي کن، همين از بنده بيزاري مکن
بر نيفتاد آخر از عالم نشان مردمي
شرم دار از مردمان و مردم آزاري مکن
چشم را دل مي دهي در کشتن ما بي گنه
کافران را در قصاص مؤمنان ياري مکن
آيت حسني و رويت هديه دلها بس است
بر لب شنگرف فام اين رنگ زنگاري مکن
در خيالش بيهشم، چه جاي پند است، اي حکيم
خواب ديوانه ست، تعبيري به هشياري مکن
خسروا، با او به عزت جان برابر مي نهي
هم بدان عزت که باد او بدين خواري مکن