نه نرگس است ز چشم خوش تو عربده جوتر
نه سنبل است ز زلف کج تو غاليه بوتر
اگر چه سوخت مرا هجر خام و وعده رويت
خوشم که دوزخ نقد از بهشت نسيه نکوتر
من از قضاست که ميرم به بند سلسله مويان
بيا که نيست کس از تو به دهر سلسله موتر
به سخت چشمي ياران کشي هميشه چو ترکي
که از گروهه سنگين کند شکار کبوتر
شرابم ار ندهي تيغ ران به خلق که باري
ز دولت تو کنم ازان دگر شراب گلو تر
مبين که مايه ديوانگيست عشق تو، اين بين
که عقل اولين از وي پياده ايست فروتر
گرت بگويد از آن مني مرنج ز خسرو
که نيست زو کسي اندر زمانه بيهده گوتر