صبح است و دهر از خرمي چون روضه رضوان نگر
جنبيدن باد صبا جلوه گر بستان نگر
خنديد خورشيد فلک چون سرخ گل در بوستان
از خنده آن سرخ گل آفاق را خندان نگر
در چشمه خورشيد اگر آبي نديده ستي گهي
خيزند چون ز خواب خوش، رو شستن خوبان نگر
رکن سرير مملکت کز دولت قطب جهان
ارکان ملک و دين قوي از روي چار ارکان نگر
والا حسن دستور شه کز بهر وجه عالمي
از کف دستش هر خطي ديباچه احسان نگر
بنموده پيش مهر و مه از لوح محفوظ آيتي
کاينک ز بهر عمر خود منشور جاويدان نگر
گر صبح مشرق، خسروا، از آسمان طالع شود
صبح سعادت را طلوع از فر خسروخان نگر