اگر سرو من در چمن جا بگيرد
عجب باشد، ار سرو بالا بگيرد
چو شانه کند زلف عنبر فشان را
جهاني بوي عنبرين را بگيرد
به زلفش مدام از پي خون دلها
همه موي او يک دگر را بگيرد
کسي کو گرفتار آن رو شد، او را
دل از جمله روهاي زيبا بگيرد
اگر بخت ياري دهد، آيد آن مه
شبي با من و جام و صهبا بگيرد
چنان مالم اين چشم بر فرق پايش
که اين ديده رنگ کف پا بگيرد
به دنبال آن سرو هر روز خسرو
چو باد صبا راه صحرا بگيرد