عاشقان را چو نامه باز کنيد
نام من بر سرش طراز کنيد
زهد رفته ست، اي مسلمانان
باده نوشيد و چنگ ساز کنيد
گر شما دين عاشقان داريد
بعد از اين پيش بت نماز کنيد
گاه مردن شنيدم از محمود
گفت، «رويم سوي اياز کنيد»
من غلام شمايم، اي خوبان
بکشم، گر هزار ناز کنيد
چند باشيد مست حسن، آخر
چشمها را ز خواب باز کنيد
ديده باشيد آن جوان مرا
صفتش پيش بنده باز کنيد
با چنان قامت، اي صنوبر و سرو
شرم نايد که پا دراز کنيد
بشنويد اين حکايت خسرو
پيش آن سرو سرفراز کنيد