من بنده ي آزادم عشق است امام من
عشق است امام من عقل است غلام من
هنگامه ي اين محفل از گردش جام من
اين کوکب شام من اين ماه تمام من
جان در عدم آسوده بي ذوق تمنا بود
مستانه نواها زد در حلقه ي دام من
اي عالم رنگ و بو اين صحبت ما تا چند
مرگ است دوام تو عشق است دوام من
پيدا بضميرم او پنهان بضميرم او
اين است مقام او درياب مقام من