دم مرا صفت باد فرودين کردند
گياه را ز سرشکم چو ياسمين کردند
نمود لاله ي صحرا نشين ز خونابم
چنانکه باده ي لعلي بساتگين کردند
بلند بال چنانم که بر سپهر برين
هزار بار مرا نوريان کمين کردند
فروغ آدم خاکي ز تازه کاري هاست
مه و ستاره کنند آنچه پيش ازين کردند
چراغ خويش بر افروختم که دست کليم
درين زمانه نهان زير آستين کردند
در آبسجده و ياري ز خسروان مطلب
که روز فقر نياگان ما چنين کردند