عرب که باز دهد محفل شبانه کجاست؟
عجم که زنده کند رود عاشقانه کجاست؟
بزير خرقه ي پيران سبو چه ها خالي است
فغان که کس نشناسد مي جوانه کجاست
درين چمنکده هر کس نشيمني سازد
کسي که سازد و وا سوزد آشيانه کجاست
هزار قافله بيگانه وار ديد و گذشت
دلي که ديد بانداز محرمانه کجاست؟
چو موج خيز و به يم جاودانه مي آويز
کرانه مي طلبي بي خبر کرانه کجاست؟
بيا که در رگ تاک تو خون تازه دويد
دگر مگوي که آن باده ي مغانه کجاست؟
بيک نورد فرو پيچ روزگاران را
ز دير و زود گذشتي دگر زمانه کجاست؟