هرگز دل کس را بگناهي نشکستيم
وز بهر جز اطرف کلاهي نشکستيم
صد نخل نشانديم ولي گوشه دستار
از طرف چمن شاخ گياهي نشکستيم
از ميکده برديم دو صد شيشه بکعبه
يک شيشه دل برسر راهي نشکستيم
صدره نشکستيم سر از سنگ جنون ليک
يک ره بغلط طرف کلاهي نشکستيم
هرگز هوس روي تو نگذشته بخاطر
کز بيم تو در ديده نگاهي نشکستيم
يک ره بکمال تو نديديم که در دل
عرفي صفت از بيم تو آهي نشکستيم