برو، اي نرگس رعنا، تو باين چشم مناز
            ناز را چشم سيه بايد و مژگان دراز
         
        
            از گل و لاله چه حاصل؟ من و آن سرو که هست
            همه شوخي و کرشمه، همه حسن و همه ناز
         
        
            آتشين روي من آرايش بزمست امشب
            برو، اي شمع، تو در گوشه خجلت بگداز
         
        
            اي خوش آن دم، که تو از ناز، سوي من آيي!
            خيزم و بر کف پاي تو نهم روي نياز
         
        
            اي که مهمان مني، ساغر و مطرب مطلب
            هم باين سوز دل و ناله جان سوز بساز
         
        
            تو گل روي زميني و مه اوج فلک
            همه حيران جمالت ز نشيب و ز فراز
         
        
            اي شه حسن، باحوال هلالي نظري
            که منم بنده مسکين، تو شه بنده نواز